-
پنجشنبه, ۱۸ اسفند ۱۴۰۱، ۰۶:۲۱ ب.ظ
-
۲۳
صحبت با یک کودک کار چندان سختی نباید باشد، اینطور نیست؟ آنهم با یک کودک 5، 7 یا 12 ساله؟! احتمالاً در این فکر هستید که لازم نبود اینهمه مسئله را بزرگ جلوه دهیم و برایش مطلب بنویسیم. در حقیقت، ما وقتی ماشین میرانیم همیشه در حال صحبت با آنها هستیم. حتی میتوانیم چندین کار را باهم انجام دهیم، وقتیکه در حال صحبت با آنها هستیم، اینطور نیست؟! اما احتمالاً تربیت آگاهانه و موفقیت چندانی نداشتیم. شاید لازم باشد چند درس ساده از آموزشهای دوران ابتدایی بگیریم.
ما بیشتر از اینکه با فرزندان و دانش آموزان صحبت کنیم، برای آنها سخنرانی میکنیم. ما اهدافشان را تأیید میکنیم بدون اینکه راجع به آنها حتی فکر کنیم و یا با آنها صحبت کنیم. ما حتی به درد دل آنها گوش فرا نمیدهیم. واقعیت بزرگ این است که اگر ما به حرف آنها گوش ندهیم، آنها هم به حرف ما اهمیتی نخواهند داد. 3 راه ساده زیر را امتحان کنید:
• بس کنید:
کاری را که در حال انجام آن هستید (مثل تماشای تلویزیون، تصحیح ورقه، طراحی سؤال و ...)، کنار بگذارید و حواستان کاملاً به آنها باشد. امتحان کنید. این کار سادهتر از آنی است که فکر میکنید. بهزودی خواهید فهمید که دربارهشان بیشتر از گذشته میدانید. بهعبارتدیگر، اگر در روابطتان بیشتر به طرف مقابل توجه کنید، بهتر به نتیجه خواهید رسید.
• خوب نگاه کنید:
با دلوجان به حرفهایشان گوش دهید. اکثر ارتباطات، غیرکلامی است و بیشتر آنها بصری است. اگر به آنها وقتیکه صحبت میکنند، نگاه نکنید، قسمت عمده ارتباط را از دست میدهید. به پنجرههای روحشان خیلی توجه کنید؛ یعنی چشمهایشان.
• خوب گوش فرا دهید:
به نظر خیلی ساده میآید. ولی همه ما این کار را فقط با سر تکان دادن بهمنزله تأیید آنچه میگویند، انجام دادهایم. ممکن است حتی بهانهای هم برای انجام این کار نداشته باشیم. باید این کار را کنار بگذاریم. هیچوقت قبول نخواهیم کرد که همان کار را با ما انجام دهند. کلمات معنی دارند؛ حتی زمانی که کودکان نمیتوانند کلمه درست را برای صحبت کردن بیابند. درست مثل شما که زمانی یک بچه بودید.
این مراحل را همین امروز امتحان کنید. بس کنید. خوب نگاه کنید. خوب گوش فرا دهید. نگذارید هیچ چیزی مانع کارتان شود. وگرنه تمام عواقبش متوجه خودتان خواهد شد.